کتاب هنر و ارزش درآمد با ارزشی برای وارد شدن به زیباییشناسی است و خلاصه و گستره سهم دیکی را در این حوزه نشان میدهد. او در این کتاب بر مسائل تاریخ، روشها، طبیعت و ماهیت نظریههای هنر و ارزش و ارزشیابی هنر متمرکز میشود و با ارائۀ دو تقریر از نظریه نهادی خود و مقایسۀآن با آرتور دانتو، فیلسوف دیگر نظریۀ نهادی، به وجوه تشابه و تقارن آنها اشاره می کند. جورج دیکی معتقد است ارزشیابی هنر چیزی جدای از تعریف حدود آن است و از این جهت هنر را امری از جنس امور فرهنگی میداند.
موضوع فصل اول سهمی است که غایتشناسی به مثابه پیشفرضی آشکار یا نهان در نظریهپردازی در باب ماهیت هنر داشته است. بسیاری از فیلسوفان بیاعتقاد به غایت شناسی، به رغم آنکه تلقی کلیشان از ماهیت جهان آشکارا طبیعت گرایانه است، روش غایت شناختی را در پیش گرفتهاند. فصل مشترک این فلسفههای طبیعتگرایانه و دیدگاه فیلسوفان غایتاندیش این پیش فرض است که میتوان ماهیت هنر را که در سازوکارهای طبیعت بشر رسوخ کرده است، کشف کرد.
فصل دوم با بحث دربارۀ مابعدالطبیعۀ افلاطون و فلسفۀ زبان به منزلۀ بستری برای نظریهپردازی در مورد معنای کلمات، به خصوص معنای هنر، آغاز میشود. سپس به مابعدالطبیعۀ رقبای باستانی افلاطون، اتمیستهای یونانی، که دیدگاههایشان عمیقا با دیدگاههای او مغایر بود، میپردازد. جورج دیکی در فصل سوم نظریههای روندی، کارکردی و تاریخی هنر را مطابق با طبقهبندی استیون دیویس بررسی کرده است . در فصل چهارم به تاریخچۀ روایتهای متقدم و متأخر خود از نظریۀ نهادی هنر میپردازد. کانون توجه در فصل پنجم مسئلۀ چگونگی ارزشیابی هنر است. در فصل ششم به این پرسش میپردازد که آیا مفهوم هنر، آنگونه که بسیاری از فلاسفه معتقدند، مفهومی ارزشی است یا مطابق نظریۀ نهادی مفهومی خنثی است.